اگرچه دولت روحانی از زمان روي كار آمدن تاكنون تلاشهاي زيادي را براي ايجاد ثبات در بخش اقتصاد به كار گرفته، اما شواهد نشان ميدهد اين دولت بيشتر انرژي خود را روي مذاكرات هستهاي با غرب معطوف كرده است كه اگر به موازات پيشبرد مذاكرات، سياستهاي اقتصادي را عملياتي ميكرد، با تكيه بر توان داخلي، ظرفيتهاي خالي اقتصاد ايران فعال ميکرد كه بيشك امروز در بخش اقتصاد در جايگاه و شرايط بهتري به سر ميبرديم. بيپرده بايد عنوان داشت كه این دولت براي بهبود شرايط اقتصادي كشور نگاه به جذب سرمايهگذاري خارجي داشت و فكر ميكرد از طريق حل موضوع هستهاي و رفع تحريمها، برقراري ارتباط با غرب ميتواند اقتصاد ايران را به وضعيت مطلوبتري برساند و حال آنكه بسياري از كارشناسان با اشاره به سابقه عهدشكنيهاي امريكا در همان ابتدا به دولت پيشنهاد دادند كه نبايد همه تخممرغهايش را تنها در سبد برجام و جذب سرمايهگذاري خارجي بگذارد و بايد نگاهش به ظرفيتهاي داخلي و توان داخلي باشد.
در اين بين براي اصلاح نگاه به غرب بايد به دولتمردان يادآور شويم كه بحران اقتصادي سال 2007 از امريكا آغاز شده است كه اثر سوء خود را بر بسياري از كشورهايي كه با امريكا در ارتباط بودهاند، گذاشت و دامنه اين بحران آنقدر وسيع بود كه حتي برخي از كشورهايي كه با امريكا ارتباط مستقيم هم نداشتند، از آثار سوء اين رويداد در امان نماندند. اين امر نشان ميدهد كه اين كشور علاوه بر برهم زدن نظم عمومي جهان به دليل مداخلههاي سياسي و نظامي خود، در بخش اقتصاد جهاني نيز مداخلههاي قابل ملاحظهاي دارد كه اين مداخلهها گاه كشورهاي دوست اين كشور را نيز در مرز ورشكستگي و بحران قرار ميدهد.
با توجه به توضيح فوق ميتوان مدعي شد، براي بهبود شرايط اقتصادي بايد نگاه به ظرفيتهاي داخلي كشور داشته باشیم؛ چراكه كليد حل مشكلات اقتصادي ايران و نيل به اهداف بلندپروازانه در بخش اقتصاد در ظرفيتهاي داخلي كشور نهفته است.
وقتي نگاهي به ظرفيتهاي داخلي اقتصاد ايران مياندازيم، متوجه ميشويم كه خداوند موهبات الهي را در حق كشور ايران تمام كرده و ايران از هر حيث كشوري غني و چهار فصل به شمار ميرود كه ميتواند با تكيه بر توان داخل و فعالكردن ظرفيتهاي خالي اقتصادي انقلاب اقتصادي را در كشور و منطقه راهاندازي كند.
گفتني است، ايران از نظر منابع طبيعي يكي از كشورهاي غنی در منطقه و دنيا به شمار ميآيد، چرا كه از لحاظ منابع طبيعي نفتوگاز و انرژي در جايگاه دوم جهان قرار دارد و از نظر ذخاير معدني با توجه به تنوع و مقدار در خاورميانه و حتي در دنيا در رتبه بالا هستيم، در كنار اين موضوع موقعيت ژئوپلتيك ايران نيز كاملاً قابل اهميت است.
ايران در حال حاضر هاب منطقه خاورميانه به شمار ميآيد و به نوعي دروازه طلايي ورود به 15كشور همسايه به شمار ميرود، حتي يك منطقه بزرگ اقتصادي براي كريدور شمال به جنوب به حساب ميآيد به نحوي كه ميتواند از طريق ترانزيت كالا موقعيت استثنايي در خاورميانه داشته باشد و امكان جابهجايي كالاهاي كشورها را فراهم آورد. بيپرده بايد مدعي شد كه غرب آسیا قلب دنيا محسوب ميشود و ايران «قلب» غرب آسیا است و نقش مهمي در بالانس منطقه دارد، حتي ايران از نظر نيروي انساني نيز بنا بر اعلام سازمانهاي بينالمللي در جايگاه مناسبي قرار دارد. برهمين اساس ميتوان گفت، ايران از نظر توسعه نيروي انساني مقام اول را در منطقه به خود اختصاص داده است.
در اين بين، بايد توجه داشت كه با اصلاح ساختارهاي اقتصادي و همچنين بازنگري در مالي دولت و بهرهگيري از بازار بدهي، توسعه بازار سرمايه، بهبود فضاي كسبوكار، اصلاح مقررات و تسهيل فعاليتهاي اقتصادي به سادگي ميتوان از گردنه تحريمهاي مجدد نفتي عبور كرد، اما در زمينه مبارزه با مفاسد اقتصادي نيز بايد جدي بود، زيرا حركت براي بهبود وضعيت اقتصادي با مشاركت عمومي و نخبگان و آحاد ملت با وجود ويژهخواري و رانتخواري و مفاسد اقتصادي امكانپذير نيست. در پايان بايد توجه داشت، پيش از اين در كشور سرمايهگذاريهاي فراواني صورت گرفته و اكنون بسياري از بنگاهها و صنايع با نيمي از ظرفيت خود فعاليت ميكنند. حال، اگر يك خيزش و يك عزم ملي در دولت و ملت اتفاق بيفتد، فرمايشات رهبري در حوزه اقتصاد و رسيدن به رشد اقتصادي 8درصدي و مقام اول اقتصادي در منطقه امكانپذير خواهد بود.